امروز داشتم تو حافظ راه می رفتم که یکی داد زد : نرگس! نرگس! پرسان به دنبا ل کسی گشتم که منو می شناسه و صدام می کنه. یه لحظه حس خوبی  بود.یعنی کیه؟!

آها! سر چهار راه یکی گل نرگس می فروخت. همین!