عید شما مبارک !سید!
مسجد دانشگاه تهران_چهارشنبه یازده آذر ماه!
رفته ام نماز ظهر و عصرم را بخوانم ، نماز جماعت تازه تمام شده و امام جماعت مسجد سخنرانی دارد. خیلی وقت ها در دانشگاه زمانم به گونه ای ست که نمازم را پس از جماعت بخوانم و هر بار یا کسی قرآن می خواند ، یا کسی سخنرانی می کند که تمرکز آدم را بد جور به هم می زند. نمی دانم چقدر حق دارم و به عرف رایج نزدیک است و به آنچه که باید باشد ؟ اما اصلا خوشم نمی آید که دم نماز اول وقت توی گوشم صدا باشد فقط به این دلیل که به جماعت نرسیده ام، آن هم آقای جماعت دولتی !
اما م مسجد درباره ی اعلام دعوت حضرت محمد به اسلا م در سال های اول علنی کردن دعوت حرف می زند و اینکه وقتی کودکان حضرت محمد را اذیت می کرده اند حضرت علی که آن زمان ها کودک بوده اند از ایشان دفاع می کرده اند. خلاصه اینکه کل موضوع سخنرانی بیان نسبت نزدیک حضرت علی ست به محمد و ربطش به غدیر خم و ولایت. بعد لابلای حمد و سوره ی نمازم و سخنان سخنران رسما یادم می آید که حضرت محمد بزرگترین رفرمیست مسلمان است و چقدر تاریخ هی تکرار می شود. و بعد به این فکر می کردم که انگار عمدا خیلی به این بخش از زندگی محمد پرداخته نمی شود در مجامع رسمی ، وقتی که حرف نویی آورده است و در اقلیت است و بر روی سرش از پشت بام شکمبه گوسفند می ریزند و تحقیرش می کنند و او آرام اشکبار می رود پیش عمویش ابوطالب و از او یاری می جوید ، و این ابوطالب است که در دفاع از او به روی ابوجهل شمشیر می کشد. و نکته ای که آن لحظه می خواستم بگویم و همین حالا یادم آمد این بود که ابوطالب پدر علی و عموی محمد در آن دمی که به یاری محمد بر می خیزد هنوز مسلمان نیست(همه ی ماجرابه نقل از خطیب است) و نمی دانم آیا نوع نگاه محمد وقتی به عموی نا مسلمانش رجوع می کند و دست یاری می طلبد ، آزاد واری و انسانی بودنش فارغ از دین ، برای شما همانقدر تامل انگیز هست که برای من ، یا نه؟ آن لحظه اما هیچ نگاهم دینی نبود و صرفا آمدم از منظر خودم به ماجرا نگاه کردم و دیدم از همان ماجرا خیلی از بخش های رسمی مورد پذیرش خطیبی که برای دولت امین دعا می کند ، با همان کلمات خودش چقدر تمیز زیر سوال می رود. بعد برای همهی حضرات و آقایان که دعا کرد و خوب که همه آمین گفتند ، برای ازدواج جوانان دعا کرد و هیچ کس الهی آمین نگفت! و چه جوان های شرمگینی هستند بچه ها!
نماز که تمام می شود ، چای نذری را که می خورم ، می روم و به سخنرانی مهمان مدعوی دانشکده هنرهای زیبا گوش می کنم درباره ی کرگدنها ، در مراسم بزرگداشت صد سالگی اوژن یونسکو!